چرا حذف صفر از پول ملی به تنهایی اقتصاد را نجات دهد


حذف صفر از پول ملی، هرچند در نگاه اول میتواند ظاهر ارقام را سادهتر و حساب و کتاب را راحتتر کند، اما به خودی خود درمان مشکلات اقتصادی نیست. این اقدام بیشتر یک اصلاح شکلی و روانی است و اگر پشتوانه تغییرات بنیادی نداشته باشد، تأثیر آن کوتاهمدت و محدود خواهد بود.
در مثالهایی که رئیس بانک مرکزی مطرح کرده، کشورهایی مانند آلمان و ترکیه توانستند با حذف صفر بخشی از مشکلات خود را حل کنند. اما نکته مهم اینجاست که این کشورها پس از حذف صفر، اصلاحات گستردهای در ساختار اقتصادی خود ایجاد کردند. آنها با افزایش بهرهوری، حمایت از تولید، بهبود فضای کسبوکار و کنترل تورم، پایههای اقتصادشان را تقویت کردند.
تجربه ترکیه و آلمان
ترکیه در سال ۲۰۰۵ شش صفر از پول ملی خود حذف کرد، اما این تصمیم همراه با مجموعه اقداماتی مانند کاهش نرخ تورم، کنترل کسری بودجه، جذب سرمایهگذاری خارجی و حمایت مستقیم از تولید داخلی بود.
آلمان پس از جنگ جهانی دوم نیز زمانی که پول خود را اصلاح کرد، همزمان بازسازی صنعتی، تقویت زیرساختها و ایجاد شفافیت اقتصادی را در دستور کار قرار داد.
چرا حذف صفر به تنهایی جواب نمیدهد؟
اگر حذف صفر بدون اصلاحات ساختاری انجام شود، مشکلات اصلی همچنان پابرجا میمانند:
تورم دوباره ارزش پول جدید را کاهش میدهد.
رکود و ضعف تولید همچنان ادامه پیدا میکند.
کاهش قدرت خرید مردم جبران نمیشود.
کسری بودجه دولت همچنان فشار بر اقتصاد را حفظ میکند.
راهکارهای مکمل
برای اثرگذاری واقعی، حذف صفر باید همراه با اقدامات زیر انجام شود:
حمایت جدی از تولیدکنندگان و کارآفرینان.
ایجاد شفافیت در جریان پول و مقابله با فساد.
کاهش هزینههای غیرضروری دولت.
بهبود نظام مالیاتی و استفاده از فناوری برای کنترل جریان مالی.
برنامهریزی برای افزایش قدرت خرید و رفاه عمومی.
جمعبندی
حذف صفر میتواند آغاز یک مسیر باشد، اما مقصد آن تنها با اصلاحات اساسی و پایدار به دست میآید. بدون این اصلاحات، تغییر واحد پولی فقط ظاهر اسکناس را تازه میکند و مشکلات واقعی اقتصاد همچنان پابرجا خواهند بود.